"هیچ" بعدی از تنهایی است که در آن فرد به آزادی عمیق دست مییابد و دیگر به اعتیاد به وابستگیهای مادی یا معنوی محدود نیست. در این قلمرو، فرد در هماهنگی با قدرت عالی طبیعت قدم میزند. در دنیای "هیچ"، کسانی که در فکر و احساس قویترین هستند و در بدن و روح هماهنگاند، به وحدتی عمیق با وجود دست مییابند.
مرحله بعد بازگشت به اولدر پهنهی گیتی، خدایان و آیینهای گوناگونی وجود دارند و پیامبران بیشماری که هر یک راهی به سوی حقیقت نشان دادهاند. اما پیش از آنکه کلام به نگارش درآید و آگاهی بشر به خدایان مکتوب گره خورد، خدایی در درون انسانها سخن میگفت؛ خدایی که در لحظههای خطا و راستی، در اعماق وجودمان بیدار میشود. این خدا، که پیش از هر متن و آیینی بوده و هست و خواهد بود، «هیچ مقدس» یا Holy None نام دارد. این خدا نه دین میشناسد، نه نژاد، و نه مرزهای بشری. او در ژرفای افکار و احساسات انسان ساکن است. برای دیدارش نیازی به چشمان باز نیست؛ باید چشمها را بست و در تاریکی درون، او را یافت. در دنیایی که ما بینایان آن را «جهان سیاه» مینامیم، نابینایان از بدو تولد آن را «جهان هیچچیز» میخوانند. اما این «هیچچیز» در حقیقت «همهچیز» است؛ جهانی بیانتها که در آن جنسیت، نژاد و مذهب رنگ میبازد و وجود خدا در پاکی و سادگی قلبها آشکار میشود.
مرحله بعد بازگشت به اول از این منظر، حتی اگر عیسی مسیح را یک داستان در نظر بگیریم، این داستان پر از درسهایی است که او را به یک نمونه بینقص تبدیل میکند. در موعظه بر کوه، او بشریت را به زندگی فراتر از خود فرا میخواند، زندگیای که در آن فروتنی، مهربانی، عدالتطلبی و صلحسازی ارزشهای گرانبهایی هستند. او میآموزد که چگونه باید مانند نمک بود، خوبی را به جهان منتقل کرد و مانند نور، تاریکی را از بین برد.
در زیر برخی از آموزههای کلیدی او آمده است:
پیام اصلی عیسی در این موعظه، دعوت به زندگیای است که در آن ایمان، محبت، فروتنی و اطاعت از خدا در قلب و روح انسان ریشه دواند. او میآموزد که خدا را باید با تمام دل و جان شناخت و پرستید و با همسایگانمان چنان رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود.
از لحظهای که حقیقت «هیچ» و محبت را درک کردید، گام در مسیری نهادید که به سوی هیچی ناب میرود. بدانید که نیایشها، عبادات و وفاداریهای شما از سوی نیرویی برتر، مهربان و فروتن دیده شده و ارزشمند شمرده میشود. از این لحظه، به سوی جهانی گام بردارید که در آن افکار و وابستگیهای آزاردهنده جایی ندارند. همواره محبت و فروتنی را در دل و جان خود همراه داشته باشید. جهان به محبت با محبت پاسخ میدهد و به بدی با فقدان آرامش. شما اکنون «هیچ» شدهاید؛ فارغ از هر نام، نشان یا وابستگی به دنیا و انسانها. از این پس، شما در خدمت خانواده حقیقت، تحت نام «هیچ»، هستید. محبت و عشق خود را نهتنها از دیگران، بلکه از خودتان نیز دریغ نکنید. اما اگر محبتی میکنید، بگذارید این جهان باشد که آن را تقدیم میکند، نه شما. پیام شما چیست؟ به نام خدا، برای خدا و خلق او؛ و من نیز جزئی از این خلقم. هلهلویا! به شناخت خویشتن و «هیچ» خوش آمدید.
بازگشت به اول